ای عاشقان ، ای عاشقان پیمانه ها پرخون کنید
وز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید
آمد یکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار
تا بردمد خورشید نو ، شب را زخود بیرون کنید
آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید
در کلبه احزان چرا این ناله محزون کنید
از چشم ما آیینه ای در پیش آن مه رو نهید
آن فتنه فتانه را بر خویشتن مفتون کنید
دیوانه چون طغیان کند زنجیر و زندان بشکند
از زلف لیلی حلقه ای در گردن مجنون کنید
دیدم به خواب نیمه شب خورشید و مه را لب به لب
تعبیر این خواب عجب ، ای صبح خیزان ، چون کنید؟
نوری برای دوستان ، دودی به چشم دشمنان!
من دل بر آتش می نهم ، این هیمه را افزون کنید
چندین که از خم در سبو خون دل ما می رود
ای شاهدان بزم کین ، پیمانه ها پر خون کنید
منبع:سایت تبیان