دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 710249
تعداد نوشته ها : 222
تعداد نظرات : 7
Rss
طراح قالب

روز 29 مرداد 1332 سرهنگ بختیار هم یکی از کسانی بود که به خاطر مشارکت در حوادث 28 مرداد درجه سرتیپی گرفت. او چهار ماه و هشت روز بعد به عنوان فرماندار نظامی تهران مشغول به کار شد. این شغل بود که راه جدیدی در زندگانی او گشود.

(م 4/ ص 190)

مصدق

صبحانه با مصدق، همکاری با زاهدی

بعداز 28 مرداد هم سرتیپ تیمور بختیار، همواره با زندانی خود دکتر مصدق، رفتاری مودبانه داشت (برخلاف سرتیپ حسین آزموده). دکتر مصدق هم در کتاب خود به نام «خاطرات و تالمان» گرچه از آزموده بدها گفت؛ [اما] از بختیار بدگویی نکرد. به موجب سخن این راویان، سرتیپ بختیار اغلب روزها صبح زود به زندان دکتر مصدق در لشکر 2 زرهی می‌رفت، مودبانه سلام می‌کرد، با وی با احترام رفتار می‌کرد و گاهی هم با او صبحانه می‌خورد. دکتر مصدق هم که با خانواده بختیار آشنایی داشت، به گرمی او را می‌پذیرفت. دکتر مصدق بعد از کودتای 3 اسفند 1299 حکومت سید ضیاءالدین طباطبایی را به رسمیت نشناخت و از فارس متواری شد. او مدتی نزد سران قشقایی و چندی هم در خانه مجلل و زیبای پدر تیمور بختیار در «دزک» که اکنون در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته، زندگی کرد. می‌گویند در آن روزها و در لشکر 2زرهی، دکتر مصدق پس از صرف صبحانه، اغلب دست به شانه سرتیپ تیمور بختیار می‌زد و می‌گفت:

- بابا تیمور... فراموش نکن که جمال عبدالناصر هم یک سرهنگ بود.

به روایت دوستان سپهبد بختیار به نقل از خود سپهبد تیمور بختیار، دکتر مصدق این جمله را بارها برایش تکرار کرده بود. شاید می‌خواست هوشیارش کند. شاید...

(م 4/ ص 189- 190)

منبع:سایت تبیان

منبع: تاریخ پهلوی- ج 13

 


دسته ها :
پنج شنبه دهم 11 1387 18:12
X